هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با “جوانان” شروع کن ،زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .
* پیامبر اکرم ( ص ) :
هر ارتباطی با نامحرم داشته باشید ، با محارم شما همون ارتباط رو خواهند داشت .
* امام صادق علیه السلام :
در برخورد با زنان مردم عفت بورزید ، تا دیگران نسبت به زنان شما خویشتندار و عفیف باشند .
* امام علی علیه السلام :
پوشیدگی زن به حالش بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد.
*یادت باشه روبروت مرگ انتظارت رو می کشه و از بالا سر هم خدا نگات می کنه .
***
تجربه ثابت کرده که :
* اغلب مردای هرزه و چشم چرون از دخترای چادری و موقر بیزارن ! پا نمی دن آخه !!!!!
* دخترهای محجبه فرشته هایی هستن که قسمت هر کسی نمیشن
* اگه عاقلانه انتخاب کنی ، می تونی عاشقانه زندگی کنی
* مرد و زن نامحرم نمی تونن با هم دوست باشند یا حتی به مدت طولانی هم صحبت باشند ولی از هم تاثیر نپذیرند .
* دوستی به قصد ازدواج اشتباه بزرگیه . اونایی که به این روش ازدواج کردند و حس می کنن که خوشبخت هستند می تونن مطمئن باشن که اگه بچه هاشون به همین روش ازدواج کنن ، ازدواج موفقی خواهند داشت ؟
* آساینده ترین آسایش، نا امیدی از مردم است . ( امام جعفر صادق علیه السلام )
***
سلام
میخوام درسهایی که از زندگی پدر مادرتون باهم یا خواهر و شوهر خواهرتون یا برادر و زن برادرتون با هم یاد گرفتین که عبرتی باشه برای زندگی آینده خودتون رو اینجا بگین منظورم اینه مثلا تصمیم میگیرین که تو زندگی خودتون کاری که مادرتون کرد رو انجام بدین یا بر عکسش؟ چرا؟
برای مثال خوده من هیچ کمبودی نداشتم و ندارم تو خونه ی پدریم ولی برای زندگی آینده ی خودم تصمیم دارم بارداری رو بذارم برای همون سال اول چون نازایی و سقط جنین خیلی زیاد شده بخاطر بعضی مواد غذایی و جلوگیری های زیاد از حد و….. که بعدا هی امیدوار نشم باردار بشم .
ولی بخاطر جلوگیری های گذشته ام بچه نمونه و سقط بشه و حسرت بچه رو بخوریم ( به علت لقاح خارج از رحم یا لیز شدن رحم یا تنبلی تخمدان یا کیست و…. که همگی مانع بر سره راهه بارداری هستن) .
یا وقتی کارمند شدم تحت هیچ شرایطی طی 4-5 سال اول تولد بچم سر کار نرم و مرخصی بگیرم چه با حقوق چه بی حقوق! چون هر چقدر هم پدر و مادر با محبت باشن بازم بچه نیاز داره که حضور پدر و مادرشو همیشه حس کنه ، نه مثه من که بچه بودم همیشه ترس اینو داشتم الان مامانم و بابام میرن سرکار و پیشم نیستن .
متاسفانه اگه خونه و زندگی نیاز به حقوق زن نداشته باشه زن هم ترجیح میده بیشتر با بچه اش باشه هر چند مادر من هیچی واسه من و پدرم دریغ نکرد ولی زن کارمند خودش خسته و داغون میشه.
همین الان بچه ی بعد از من همیشه با ترس و لرز میخوابه و بیدار میشه که هر لحظه امکان داره مامانم پیشش نباشه بدبختی تو این شرایط وابستگی به پدر و مادر بیشتره و دوری از اونها هم سخته و من وقتی ناراحتی خوهر/برادر بعد از خودم بخاطر دوری از مامانم ( بیشتر مادرم هر چند به پدرم هم وابستس ) رو میبینم هم یاد بچگی های خودم میوفتم .
هم واسش کلی غصه دار میشم و دوست دارم زمین و زمانو بهم بدوزم تا دیگه اینجور پر بغض نباشه.
منتظرم دوستان شما هم از تصمیماتتون بگین
سلام
قبول دارین اکثر دهه شصتی ها بین دو دنیای متفاوت موندن، از طرفی با توجه به تربیت و محیط دهه شصت دلمون میخواد همسرانی اصیل و مقید به اصول و متعهد و نجیب داشته باشیم و از طرفی هم همسرانی اپدیت شده و به روز اشنا به کلیه روش های عشوه و لوندی و طنازی و استایل و اراستگی های امروزی .
خیلی از پسرای اطرافم هستند که امادگی کامل اقتصادی و بلوغ فکری دارن ، اقدام به ازدواج هم زیاد دارن ولی به نتیجه نمیرسن واقعا چرا ؟ یکی از دلایلی که خیلی برخورد داشتم و دیدم اینه که انتخاب دختر از خانوداه های اصیل و محجوب و گاهی چادری انجام میشه ولی یه نکته مبهمی بین پسرامون جا افتاده و اونم اینکه دخترای این مدلی بدخلقن ، یا مهارت های زندگی دلچسب مثل اراستگی و لوندی رو بلد نیستن !!!!!
به نظرتون واقعا همینطوره ؟ بعله قبول دارم بعضاً همین طوره علت این بازخورد اینه که اینطور دخترها توی ارتباط با نامحرم کلا اخمو و مغرورانه رفتار میکنن و این گاهی شامل جلسات خواستگاری هم میشه یا خانواده های سخت گیر و بسته ای داشتن و یاد نگرفتن یا خجالتی هستن و….
در مقام تجزیه و تحلیل و قضاوت نیستم چون توی جلسات خواستگاری از خودم هم زیاد چنین برداشتی شده پس بیاین یک قدم بریم جلو و فرض کنیم اقایون چنین دختری رو انتخاب کردن حالا راه چاره چیست ؟